ثمین

دفتر عشق(شعر)

 

نامه هامو که نخونده می سوزونی ،منم می سوزم

جواب سلام که نمیدی وراهتو میری،لبهامومیدوزم

می تونی پیشم باشی وهمیشه باهام بمونی،اینم میدونی

که دسته گل میارم نگیریش،سیاه میشه شبم وروزم

***   ***   ***

بهت میگم قلبم تورو میخواد منونذارتوی سیاهی

میگی دنبالم نیا بی آرزو،تودیگه پرازگناهی

می ذاری می ری نمیگی که آتیش داره آبم می کنه

داری یه دلی که داره یه حسرت وآهی

***   ***   ***

منم به فکرتوشباروروزمیکنم بادیدن مهتاب

تاروزبشه بیای وردبشی مثل دیدن آفتاب

دل سوخته که چاره ننداره بجزسرکردن شب وروز

زندگیم همینجوری توحباب میره بادیدن سراب

***   ***   ***

تواگه بیای وزندگی نشه یه آرزو

دیگه بغضی نشینه توی گلو

خوشبختی بیاد ومن وتو،مابشیم

واسه عشق می خریم ما آبرو

عشق

+نوشته شده در برچسب:داود,ثمین,عاشقانه,ما,دوستان,عشق,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

خسته شدم ازانتظاروخون دل

سوختم ازهجران ورفتم زیرگل

شدم صاحب یک گور پُرزخاکستر

مانده دفترعشقم خالی ز باور

عمرم تمام وندیدم رویی ازجوانی

تاکه توروزی نامم رابخوانی

بگوتا باز گردم از شهرخوبان

تا ببینی که برای تومنم حیران

+نوشته شده در برچسب:بخوان,ما,داوود الماسیان,ثمین,داوود,عشق,همه,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |