ثمین

دفتر عشق(شعر)

حالا که اینقدر از تو دور شدم عشقم بعد از مدت ها میخوام شروع به آپدیت کردن این وبلاگ کنم.

داریوش آریامنش(داود الماسیان) 

+نوشته شده در برچسب:فرشته,نفس,قلب,جون,همه کس من,داریوش آریامنش,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

سینه ام خسته است

وگلویم خسته ترازبغض هایی که به سینه داده ...

مرا رها کردی من هم مارا

ما هم رهاکردیم سینه را از عشق از عشق

خواب هارادرعشق

می بنیم در عشق

+نوشته شده در برچسب:عشق,عاشق,مرام عشق,داود,ثمین,پارسیان,مادر,عشق ورزیدن,عشق مبهم,عشق های مرده,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

 یه شب اومدی پیشم وگفتی که می خوام با هم باشیم

گفتم خوابم میاد از پیشم برو...               رفتی.....

صبح که شد اومدی گفتی می خوام با هم باشیم...

گفتم فعلا نمی تونم کار دارم ازاینجا برو...    رفتی....

ظهر که شد اومدی گفتی می خوای ناهار و باهم باشیم؟

گفتم آره دلم میخواد اما سرم شلوغه نمیشه    بازم رفتی ...

شب که شد از تنهایی خوابم نمیبرد که تواومدی ومن خوشحال شدم...

گفتم مرسی که اومدی منتظرت بودم...

توگفتی من هرکاری کردم که بهت بگم نشد...

اما حالا واسه خداحافظی اومدم...

کاشکی هیچ وقت نمیومدی...

خداحافظ...

دیوانگان

+نوشته شده در برچسب:شب خداحافظی,شب سرد,عشق,,عاشقی,عاشقانه,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

نمی توانم نگریم

نمی نوانم نگویم

فقط با گریه هایم

از غمت نالیدن نتوانم

-------------------------

تا بعد از پایان شهادت حضرت امیر المومنین  علی (ع)

این وبلاگ آپ نخواهد شد...

مولا علی (ع)

+نوشته شده در برچسب:عشق چیست,مولا علی,علی,یا علی,ثمین,داود,داد الماسیان,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

هرچقدر دور باشی ازدلم

عاقبت تو را خواهم یافت

هرقدر که روی از منزلم

آخر تو را خواهم یافت

هر وزی که ترک من کنی

آخر روزی تورا خواهم یافت

گر در دل دیگری گم شوی

من تورا خواهم یافت

جستجویم بی پایان نمی ماند

من تورا خواهم یافت...

جستجوی عشق

+نوشته شده در برچسب:جستجو,جستجوی عشق,یافتن,عشق,عاشقانه,داود,ثمین,حیران,ماتم سرا,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

هرجاکه بری خواهم آمد...

هرچه گویی اطاعتخواهم کرد...

دردهایت را تحمل خواهم کرد..

فقط کاش که زود تربرگردی...

نبودت را تحمل نمی کنم...

 

+نوشته شده در برچسب:رفتن عشق,تنها گذاشتن,تنهایی,داود الماسیان,ثمین,دوست دارم,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

یه شب یه روز یه ماه یه سال

ی عمره که می گردم  برپا

مثل یه کبوتربی پروبال

میرم همه جا

یه روز دیدم گم شددل وجونم

دورافتادم ازآشیونم

بی خونمونم سرگردونم

بیا به خوابم

------------

سلطان قلبم کجایی کجایی

رفتی زقلبم به شادی گشایی

دروازه های بهشت طلایی اما صدافسوس

رفتی وبردازکفم زندگانی

عشق وامیدمرا درجوانی

رفتی کجا ای که دردم ندانی دردم ندانی

-----------------

قربون میرم اون خداراخدارا

لطفش به هم میرسونه دلارا دلارا

حل میکنه رحم به اون مشکلارا

شکرت خدایا

گذشته دیگه گذشته گذشته

این فتنه ها بازی سرنوشته

+نوشته شده در برچسب:سلطان قلبم,حیران,ئداود,ثمین,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |