حالا که اینقدر از تو دور شدم عشقم بعد از مدت ها میخوام شروع به آپدیت کردن این وبلاگ کنم. داریوش آریامنش(داود الماسیان)
سینه ام خسته است وگلویم خسته ترازبغض هایی که به سینه داده ... مرا رها کردی من هم مارا ما هم رهاکردیم سینه را از عشق از عشق خواب هارادرعشق می بنیم در عشق
یه شب اومدی پیشم وگفتی که می خوام با هم باشیم گفتم خوابم میاد از پیشم برو... رفتی..... صبح که شد اومدی گفتی می خوام با هم باشیم... گفتم فعلا نمی تونم کار دارم ازاینجا برو... رفتی.... ظهر که شد اومدی گفتی می خوای ناهار و باهم باشیم؟ گفتم آره دلم میخواد اما سرم شلوغه نمیشه بازم رفتی ... شب که شد از تنهایی خوابم نمیبرد که تواومدی ومن خوشحال شدم... گفتم مرسی که اومدی منتظرت بودم... توگفتی من هرکاری کردم که بهت بگم نشد... اما حالا واسه خداحافظی اومدم... کاشکی هیچ وقت نمیومدی... خداحافظ...
نمی توانم نگریم نمی نوانم نگویم فقط با گریه هایم از غمت نالیدن نتوانم ------------------------- تا بعد از پایان شهادت حضرت امیر المومنین علی (ع) این وبلاگ آپ نخواهد شد...
هرچقدر دور باشی ازدلم عاقبت تو را خواهم یافت هرقدر که روی از منزلم آخر تو را خواهم یافت هر وزی که ترک من کنی آخر روزی تورا خواهم یافت گر در دل دیگری گم شوی من تورا خواهم یافت جستجویم بی پایان نمی ماند من تورا خواهم یافت...
هرجاکه بری خواهم آمد... هرچه گویی اطاعتخواهم کرد... دردهایت را تحمل خواهم کرد.. فقط کاش که زود تربرگردی... نبودت را تحمل نمی کنم...
یه شب یه روز یه ماه یه سال ی عمره که می گردم برپا مثل یه کبوتربی پروبال میرم همه جا یه روز دیدم گم شددل وجونم دورافتادم ازآشیونم بی خونمونم سرگردونم بیا به خوابم ------------ سلطان قلبم کجایی کجایی رفتی زقلبم به شادی گشایی دروازه های بهشت طلایی اما صدافسوس رفتی وبردازکفم زندگانی عشق وامیدمرا درجوانی رفتی کجا ای که دردم ندانی دردم ندانی ----------------- قربون میرم اون خداراخدارا لطفش به هم میرسونه دلارا دلارا حل میکنه رحم به اون مشکلارا شکرت خدایا گذشته دیگه گذشته گذشته این فتنه ها بازی سرنوشته
|
About
هرگزنمیردآنکه دلش زنده شدبه عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
Home
|