ثمین

دفتر عشق(شعر)

من در قلب عاشقان هستم کسی یادم نمی کند

درخواب عشق فرورفته ام وکسی بیدارم نمی کند

دراین خانهء غمگین با پروانگان همدم شده ام

شمع سوزانم واینجا هیچ کسی خاموشم نمی کند

در می خوانه ها اسیر می جانسوز دلبر گشته ام

دراینجا بیداری نیست وکسی هشیارم نمی کند

زلف دلدار اسیرم کرده همچو مرغی درقفس

دلداری نسیت وهیچ کسی آزادم نمی کند...

پریشان صبا گشته ام وگیر توفان شده ام

دراین فراق وهجران هیچ کسی شادم نمی کند

ره گم کردهءعشقم وحیران زندگی کردن

ملک الموت نیست وکسی قبض روحم نمی کند

آسمان ستاره ای ندارد وماه تنهاست

من هم تنهایِ تنهایم و ماه هم نگاهم نمی کند

دیگر بازمین وآسمان وخلق خدا کاری ندارم

خداونداببین که (حیرانم) وکس صدایم نمی کند

111

+نوشته شده در برچسب:,ساعتتوسط داوود الماسیان | |