ثمین

دفتر عشق(شعر)

پاییز تنها رفت ومازمستان شده ایم

برف می باریم بردرختان ومالرزان شده ایم

درفکرمکانی گرم هستیم وبه سرما می گذارینیم

ازترس شب بلندوبی حیا هراسان شده ایم

بی یارویاور منتظر بخت دلاوروروشن بماندیم

زتنهایی دل به آفتاب ومونس آسمان شده ایم

دراین سرما می سوزیم وسوختن ها به دل داریم

ازداغ عشق جگرسوز است که سوزان شده ایم

ستارگان از آسمان برفته و ماه راندیده اند

ماه درک میکندکه تنهاییم ودلبسته جهان شده ایم

ما یخ زده ایم بااین که می سوزیم درمکتب جدایی

حیران عشق بی پایانیم وپایان داستان شده ایم

+نوشته شده در برچسب:پاییز ما,زمستان,رفته ها,ثمین,عشق,عاشقانه,پاییز,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

 

پاییزآمده تا خبرازسرمای زمستان بدهد

آمده تاگرماوآفتاب سوزان تابستان برود

پاییزآمده تا ناقوس زمستان به صدادرآید

آمده تابگویدبعدازرفتن من زمستان می آید

غروب پاییزخبرازدرد دل عشاق می دهد

پاییز سلامی ودرودی به شاعرها می دهد

پاییز اشک غریبانه دلشکسته هانیست

پاییزیادآورخاطرات عاشقانه کیست؟

پاییزبه معنای غروب های عاشقانه

پاییزبه مفهوم دردهای یک دیوانه

پاییزبرای عاشقان سینه چاک است

خبربدبرای گل های روی خاک است

پاییزیعنی غرور عاشق بادیدن روزعشق

پاییزآمده تا شمع هاراروشن کنیم باعشق

پاییزیعنی نوشتن شعرنه مرگ پروانه

خواندن گریه ودیدن واژه های ترانه

پاییزفصل باریدن اشک با دیدن خورشید

پاییزبمان پیش ما،بمان که زمستان رسید

+نوشته شده در برچسب:پاییز,فصل پاییز,داوود,زیباترین فصل خدا,غروب,پاییز دل انگیز,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |