ثمین

دفتر عشق(شعر)

من اسیر آن لحظه دیدار شدم

تورادیدم ودر دام تو گرفتارشدم

ازآن پس باتوبودن شدآرزویم

سوختم درفراغ و شمع بیدار شدم

+نوشته شده در برچسب:خودهواهی,شعر,کتاب,دانلود,حیران,ماتم سرا,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

بی خیال شعر، قصه ونثر روبی خیال

بی خیال عشق،دلواپسی ها روبی خیال

بی خیال وزن وقافیه ، نظم وردیف

اصلاً آرایه ومصراع وبیت وبی خیال

اگه تنهایی پس چرا عاشق نمیشی

بااین حساب مجنون ولیلی وروبی خیال

کوه کندن توقصه بدون فرهاد نِمیشه

پس همهءشعروترانه های عشق وبی خیال

کار ماجوونا الافی دنبال لیسانسه نه عاشقی

شاعری،سهراب ونیما وحافظ رو بی خیال

وقتی شاهنامه خوندن افسانهءمحتواش شده!

دست به قلم نشو خاموش بشین وبی خیال

توزندگی هوس عشق وشاعری کردن نکنی

واسه رفتن به بهشت تموم عشقا رو بی خیال

اگه شعربگی اززندگی سیرمی شی مثل سفر

پس بچسب به زندگی،ماتم سُرایی رو بی خیال

عاشق نباش ،زندگی کن تاباعشق تا می تونی

اصلاًهمه چیزوبی خیال وبی خیال وبی خیال

+نوشته شده در برچسب:بی خیال,شعر,داود,ثمین,حیران,ماتم سرا,عشق,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

ساقی من نیست ومن تشنه کامم

عطش عشق دارم ومن خسته جانم

بی یارروم سفر عشق ونترسم ازراه

که بدون ساقی من پریشان حالم

+نوشته شده در برچسب:ساقی,می ,شعر,داوود الماسیان,ثمین,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

چشم من اشک نریز ، گونه ام خیس مکن

ای گلوبغض نگیر،وراه نفسم راتنگش مکن

دل من یاقوت تو از دست برفته که برفته

افسوس نخور و عاشقانه تر نگاهش مکن

رفت که رفت ،نگو به درک بادا رفتنش را

اینگونه عشق دیروزت را نفرینش مکن

نگو نیکو بود ونامهربان رفت زپیشم

به یادش تو دیگر دلت راعصیانش مکن

بگو من هم خدایی دارم بزرگ ورحیم

فقطتاتوانی تودیگر او راصدلیش مکن

بگذار راهش راتا دو راهی پیش رود

بعد ازآن هم تو هرگز التماسش مکن

به خدایت شکایت بنویس از سینه ات

ازرفتنش بی تو،اورا شکایتش نکن

اگر مرد که مرد به درک بادش به درک

زجه مزن،روی مکن،ماتم سُرایی هم مکن

نصیحت ممنوع

نصیحت ممنوع

+نوشته شده در برچسب:نصیحت ممنوع,نصیحت,پند واندرز,عشق,شعر,ساعتتوسط داوود الماسیان | |