پاییز تنها رفت ومازمستان شده ایم برف می باریم بردرختان ومالرزان شده ایم درفکرمکانی گرم هستیم وبه سرما می گذارینیم ازترس شب بلندوبی حیا هراسان شده ایم بی یارویاور منتظر بخت دلاوروروشن بماندیم زتنهایی دل به آفتاب ومونس آسمان شده ایم دراین سرما می سوزیم وسوختن ها به دل داریم ازداغ عشق جگرسوز است که سوزان شده ایم ستارگان از آسمان برفته و ماه راندیده اند ماه درک میکندکه تنهاییم ودلبسته جهان شده ایم ما یخ زده ایم بااین که می سوزیم درمکتب جدایی حیران عشق بی پایانیم وپایان داستان شده ایم
نظرات شما عزیزان:
|
About
هرگزنمیردآنکه دلش زنده شدبه عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
Home
|