ساقی بده پیمانه ای زآن می که بی خویشم کند بر حسن شور انگیز توعاشق ترازپیشم کند زان می که درشب های غم باردفروغ صبحدم غافل کندازبیش وکم فارغ زتشویشم کند نورسحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد بامسکنت شاهی دهدسلطان درویشم کند سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرابیگانه ازخویشم کند بستاند ای سرو سهی سودای هستی ازرهی یغما کند اندیشه را دوراز بد اندیشم کند
نظرات شما عزیزان:
|
About
هرگزنمیردآنکه دلش زنده شدبه عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
Home
|